ها، ها - مردی را به ساحل برد و به او قول داد که در خانه او را در حال کشش نشان دهد. چنین الاغ تنگی را که هیچ کس از دست نمی دهد! و او نیز، وقتی اندازه چوب پنبه چوب پنبهاش را دید، از قبل به چیزی جز آن فکر نمیکرد - بسیار هیجانزده بود که او آن را باز کند! من مطمئن هستم که او قبلاً آن را با چشم خود اندازه گرفته است. حالا او به دوست دخترش لاف می زند که یک اسب نر 23 سانتی متری را لعنت کرده است!
بله، این تقدیر خودش تقریباً از شلوارش بیرون پرید تا آن مرد را بمکد. تا جایی که می توانست خود را نگه داشت. اما وقتی آن بلوند به او پیشنهاد داد که او را بفرستد، نتوانست جلوی خودش را بگیرد. و به همین دلیل شفت خود را در دهان او فرو برد، اما فقط برای خیس کردن آن. و سپس احمق او فقط گریه کرد و بیدمشک را درون خود گرفت. لذتی بود که او قبلاً ندیده بود. اما حالا او هم آزاد شده بود!
من می خواهم با شما صحبت کنم