فقط چشمان سبزه سن او را نشان می دهد - می توان تجربه زیادی را احساس کرد، و بدن جوان است، حتی با سینه ایستاده او نمی توان گفت که او ممکن است چنین پسر بالغی داشته باشد. تماشای مادر اغوا شده اش جالب تر بود. حرکات، اشارات با بدنش - با این کار او به هر کسی که سال ها جوانتر بود، سر می زد. و حتی بیشتر از آن در خود جنس، او با هر کس دیگری همخوانی داشت. هوشمند، داغ، داغ. در یک کلام - بالغ.
ظاهراً پدر و دختر قبلاً بارها و بارها مشغول لذت های جنسی بوده اند ، زیرا دختر تجربه شلخته سابق را دارد و اصلاً از دست جد خود خجالت نمی کشد. چشمان بی شرم او پیرمرد را بیشتر هیجان زده می کند و او دیگر وضعیت خود را به خاطر نمی آورد. نوازش دهان هر دو به لعنتی سخت تبدیل می شود و بلوند از خوشحالی غرش می کند، در حالی که فراموش نمی کند به باباش لبخند شیرینی بزند.
نه، برای ارائه یک دزد به پلیس، نگهبان امنیتی بالغ تصمیم می گیرد از وظایف رسمی خود استفاده کند و خودش به جستجوی شخصی بپردازد. با این کار او واقعاً هیجان زده شد و مرد را برانگیخت. پس از چنین رابطه جنسی پرشور داغ، دزد مسئولیت قانونی نخواهد داشت و احتمالاً بیش از یک بار با خروس سخت خود به سوپرمارکت نگاه خواهد کرد.
بیا بیرون و برو